سلام.ممنون از توضیحات کامل شما
جناب فرخ اگر بنا بر اتفاق من رو در همچین شرایطی قرار داد چه کنم؟مثال میزنم
پسرم با گروه دوستانه کوه رفتند برای رفتن صبح زود بود و به خواست پسرم من او را تا جایی که قراربود با دوستانشان جمع شوند رساندم.برای برگشتن طرفای شب بود تلفن زد گفت رسیده تهران و خواست دنبالش برم.وقتی رفتم با بچه ها ایستاده بودند و همه منتظر کسی بودند دنبالشان بیاید.اولا اینکه دیدم همه پسرها و دخترها با هم دست دادند و خداحافظی کردند.بعد میخواست سوار ماشین شود یک دخترخانم رو به من معرفی کرد گفت بابا این دوستمه اسمش .... . دیرموقع است برسونیمش
من صحبت خاصی نکردم قبول کردم و با دوستش سلام و احوالپرسی و در منزل ایشون رو پباده کردیم.
از اون روز حرفش رو نزدم ولی ذهنم درگیر شده وارد رابطه های اون شکلی نشه و برای خودش دردسر کنه.
پس به نظر شما بهتره من غیرمستقیم در این رابطه صحبت کنم؟ یا به مادرش محول کنم اون صحبت کند؟البته مادرش از قبل در جریان بودند.